:: نخستين وداع
چون عبّاس به شهادت رسيد حسين عليه السلام از سويى پيكرهاى پاره پاره ياران رامى ديد كه بر زمين افتاده است، از سويى فرياد ناله زنان و كودكان را مى شنيد كه از خيمه ها بلند است، و از سويى دشمن را مى ديد كه او را در ميان گرفته و تا نزديك خيمه ها جلو آمده است.
پس فرياد برداشت: آيا كسى نيست از ناموس رسول خدا صلى الله عليه و آله دفاع كند؟ آيا يگانه پرستى نيست كه از خدا بترسد؟ آيا ياورى نيست تا ما را يارى دهد و ديده بر پاداش خداوند بدارد؟
زنان كه فرياد خواهى امام را شنيدند صدا به گريه بلند كردند.
امام سجّاد عليه السلام در حالى كه بيمار بود و توانى در تن نداشت بر عصا تكيه زد و برخاست. حسين عليه السلام امّ كلثوم را خواند كه او را نگه دار تا زمين از حجّت خدا تهى نشود. امّ كلثوم نيز زين العابدين عليه السلام را به بستر بازگرداند. سپس زنان و كودكان خويش را به سكوت امر كرد و آنگاه آنان را وداع گفت: اى سكينه، اى فاطمه، اى زينب، اى امّ كلثوم! بدرودتان باد. سكينه كه اين شنيد پرسيد: پدر، آيا تسليم مرگ شده اى؟، فرمود: چگونه آن كه هيچ يار و ياورى ندارد تسليم مرگ نشود؟
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !