loading...
دانلود رايگان نرم افزار با لينک مستقيم, دانلود بازي, دانلود


فارس سینما-نمایش حضرت والا از جدیدترین نمایش هایی می باشد که به تازگی نمایش آن آغاز شده است و در این مدت کوتاه توانسته مخاطبان خوبی را پیدا کند.
ابتدا به بحث زبان تئاتری این اثر می‌پردازیم. در ابتدای كار با اثاثیه‌ای رو به رو هستیم كه ملحفه‌های سپیدی روی آنها قرار دارد. این رنگ سپید، كه چونان رنگ كهنسالی، تمام اثاثیه را پوشانده فضایی سرد را مجسم می‌كند. سرمایی كه تنهایی و بی‌رنگی را تداعی می‌نماید. با ورود منیر و تك‌گویی او با عمه سلطنت این فضا دیگرگون می‌شود. بعد ایرج به این جمع اضافه می‌شود و ملحفه‌ها یك به یك كنار می‌روند. حال رنگ تند تشك صندلی‌ها رنگ فضا را عوض می‌كند. سرما جای خود را به گرمایی نسبی می‌دهد. در این قسمت پاكدل و طراح صحنه‌اش منوچهر شجاع، تكنیكی سینمایی را بر می‌گزینند.
گویا قرار است با شروع داستان رنگ سرد سفید صحنه با یك حركت فیداین، به رنگی گرم بدل شود. البته این رنگ قرمز نشانه‌ای دیگر را نیز به مخاطب ارائه می‌دهد: خطری كه در فضای خانه وجود دارد و داستان را تا مرز تراژدی پیش می‌برد. پاكدل با شروع داستان و جان گرفتن گذشته، رنگ روی صحنه را عوض می‌كند، اما پرده‌های سپید آویزان شده از سقف كه به صورت عمودی از بالا تا پایین كشیده شده‌اند، اجازه نمی‌دهند فضا به یكباره تغییر كند. یعنی نشانی از گذشته سرد فضای خانه همچنان در كلیت صحنه حكم‌فرمایی می‌كند. این پرده‌های سپید و قاب عكس‌هایی كه پس آن قرار دارد، علاوه بر این فضاسازی نوعی معماری عمودی گوتیك را نیز تعریف می‌كند كه فضای رازآمیز كل كار را تشدید می‌نماید. شادی و شوخی ایرج و منیر نیز كه در این خانه می‌چرخند و بعدتر می‌فهمیم كه در بستری خیالی شكل می‌‌گیرد، از یك سو بر سیالیت شخصیت‌ها تاكید می‌كند و از سوی دیگر بر كنكاش آنها در فضای تو در توی خانه صحه می‌گذارد.
میزانسن‌های افقی كه پاكدل در عرض صحنه تدارك می‌بیند، دائم فضای عمودی را می‌شكند و همین نكته به عاملی در شكست فضا بدل می‌شود. اگر روح حاكم بر خانه را ناشی از معماری گوتیك در نظر بگیریم، حركت بازیگران و شخصیت‌ها در عرض صحنه و حتی قاب عكس‌هایی كه در پس پرده‌ها قرار دارند، به نوعی از تنش میان فضا و شخصیت‌ها سخن می‌گوید.
شخصیت‌هایی كه در تعارض با فضا قرار دارند و در نهایت نیز مغلوب آن می‌شوند. در دو فصل از نمایش شاهد مهمانی هستیم كه در آن "حضرت والا" با نزدیكان شاه به ضیافت نشسته‌اند.
در اولین ضیافت، نوع میزانسن‌ها تقریباً هرمی است كه "حضرت والا" در راس آن قرار دارد. فشار قدرت "حضرت والا" و تاثیر آن بر اطرافیان به شدت خود را به رخ می‌كشد، اما در مهمانی دوم می‌بینیم كه همه به جز داور و ایرج در یك راستا نشسته‌اند و بعد تك تك آنها قربانی خشم شاه شده و توسط پزشك احمدی به قاب عكس می‌پیوندند. تغییر میزانسن هرمی به میزانسن خطی به شكل تلویحی از یكسان شدن مقام "حضرت والا" نسبت به سایرین سخن می‌گوید و این دو مهمانی در همنشینی نشانه‌ای، نشان از سقوط قدرت "حضرت والا" دارد.بنابراین پاكدل با زبانی بصری داستان خود را بیان كرده و در بیشتر مواقع ارتباط بصری خود را از مجرای نشانه‌های تئاتری با مخاطب كامل می‌كند. در بحث روایت نیز ما با پلاتی رو به رو هستیم كه سیر وقایع را از انتها به ابتدا طراحی می‌كند. در این خط سیر كه تماشاگر انتهای داستان را می‌داند، نتیجه داستان مهم نیست و راوی سعی دارد توجه مخاطب خود را بر چرایی رخداد جلب كند. همین آشنایی‌زدایی از روایت می‌تواند به نشانه‌ای بدل شود تا تماشاگر بیشتر حواس خود را معطوف به چگونگی رخداد داستان نماید. یعنی این وارونه‌گویی می‌تواند به رمزگردانی بدل شود كه كارگردان از ورای آن اشاره‌ای خاص را نسبت به تماشاگر خود ادا می‌كند. اگرچه پاكدل در ادامه این شیوه روایت را كامل نمی‌كند و در میانه روایت را به شكل دایره‌ای بدل می‌كند، یعنی ما در انتهای نمایش دوباره در همان نقطه آغازین هستیم با این تفاوت كه دید ما نسبت به شخصیت اصلی و رویدادها تغییر كرده است.
نكته حائز اهمیت دیگری كه در بازشناسی روایت حضرت والا می‌توان مد نظر قرار داد، توجه به راوی داستان است. ما در این نمایش دو راوی مجزا داریم: یكی داستان ایرج و منیر است كه توسط حسین پاكدل برای مخاطب بازگو می‌شود و داستان اصلی داستان حضرت والاست كه ما آن را بر اساس دست نوشته‌های دختر حضرت والا مرور می‌كنیم. اینجا نقش روایت تاریخی و راوی تاریخ نویس به میان می‌آید. در ابتدا چندان ماهیت این نویسنده بر ما مشخص نیست و نویسنده نمایشنامه شیوه حضور او و نسبت‌اش با شخصیت اصلی مورد روایت یعنی حضرت والا در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. ما در ابتدای نمایش هنوز به ماهیت وجودی حضرت والا آگاه نیستیم و نمی‌توانیم دخترش را نیز خوب بشناسیم.
او می‌خواهد از پدر اعاده حیثیت كند. اما این پدر كیست تا ما بتوانیم از پس آن به حقانیت راوی پی ببریم. در همین راستاست كه نویسنده نمایشنامه یعنی حسین پاكدل، پازل وجودی راوی و شخصیت اصلی را با هم كامل می‌كند. یعنی ما هر اندازه حضرت والا را می‌شناسیم می‌توانیم به قضاوت‌ها و اعمال دخترش نیز واقف شویم. تا آنجا كه شنیده‌ایم، گفته‌اند تاریخ را فاتحان می‌نویسند، اما در این نمایشنامه با وجهی داستانی از تاریخ رو به رو هستیم. روایت‌شناسانی كه از منظر نقد تاریخی به متون می‌نگرند .
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5297
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 104
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 49
  • بازدید امروز : 4,034
  • باردید دیروز : 250
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,534
  • بازدید ماه : 5,311
  • بازدید سال : 14,439
  • بازدید کلی : 568,981
  • کدهای اختصاصی
    پاپ اپ دانلود برنامه گوشی دانلود فیلم و سریال جدید آهنگ جدید برای دانلود دانلود آهنگ بندری